2.ضرورت مهارت ارتباط مؤثر
3.ارتباط چیست و اجزای آن کدامند؟
3.1. فرستنده
3.2.پیام
3.3.کانال ارتباطی
3.4.گیرنده
3.5.بازخورد
3.6.بافت یا زمینه ارتباط
3.7.روند برقراری ارتباط مؤثر
4.موانع برقراری ارتباط
4.1.گوش ندادن
4.2.مسخره کردن
4.3.فریاد زدن یا با صدای بلند سخن گفتن
4.4.انتقاد یا تحقیر کردن افراد
4.5.خشمگین شدن
4.6.احساس خود را صادقانه بیان نکردن
4.7.پیام های منفی غیرکلامی (مثل بی اعتنایی، عدم توجه، و حالت تدافعی)
4.8.اخم کردن یا روی در هم کشیدن
4.9.حرف دیگران را قطع کردن
4.10.دروغ گفتن
4.11.تهدید کردن
4.12.متهم کردن یا مقصر شناختن
4.13.ارزیابی های شتابزده و نتیجه گیری های عجولانه
4.14.پیش داوری و نگرش سوگیرانه
4.15.تعصبات و تفکرات قالبی و خشک
5.عوامل تسهیل کننده ارتباط
5.1. به درستی گوش دادن
5.2.تکرار و انعکاس آنچه که سخنگو می گوید
5.3.انتخاب زمان مناسب برای صحبت
5.4.برقراری ارتباط غیرکلامی
5.5.سعی در پی بردن به احساس دیگران
5.6.ارائه راه حل های احتمالی
5.7.ادا کردن آنچه که گفته شد تا مطمئن شوید منظور را به درستی فهمیده اید
5.8.تماس چشمی خوب و حالات چهره ای خوشایند
5.9.ارائه فیدبک یا بازخورد دلگرم کننده همراه با تحسین
برقراری ارتباط با دیگران با دیگران برای بشر که موجودی اجتماعی است یک امر طبیعی و مهم به شمار می اید. از انجایی که ما انسانها به شکل گروهی زندگی می کنیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم دائماً در حال برقراری ارتباط با دیگران هستیم. زیرا ارتباط فقط این نیست که حرفی بین ما و دیگران رد و بدل گردد، بلکه هر آنچه که انجام می دهیم و انجام نمی دهیم توسط دیگران تفسیر شده و در واقع همه اعمال ما نوعی ارتباط به حساب می آیند. تکان دادن سر، روی برگرداندن، اشارات چشمی یا بدنی و ... هر یک می توانند پیامی را به دنبال داشته و در برگیرنده انواع ارتباط و تعامل با دیگران باشند. حتی سکوت نیز در برخی مواقع می تواند نشانه های ارتباطی مختلفی را در بر داشته باشد. ما برای برآورده ساختن انواع نیازهای خودناگزیر از برقراری ارتباط با اطرافیانمان هستیم. اما همانطور که می دانیم ارتباطات، زمانی کارآمد خواهند بود که به شیوه مثبت و سازنده برقرار شوند و در غیر این صورت دردسرآفرین خواهند شد. برخی، از برقراریارتباط خوب ناتوان هستند چرا که عناصر ارتباط و عوامل مؤثر بر آن و موانع بر سر راه ارتباط صحیح را نمی شناسند. در این مقاله به اصول و چگونگی یادگیری مهارت ارتباط مؤثر با دیگران پرداخته شده است.
ضرورت مهارت ارتباط مؤثر:
*آیا تا به حال برای شما پیش آمده است که سعی در برقراری ارتباط داشته باشید ولی مقصود شما درک نشده باشد؟ چه اتفاقی افتاده است؟ به چه نحو متفاوت دیگری می توانستید ان را انجام دهید؟
*آیا تا به حال ارسال یک پیام برای شما دشوار بوده است؟ چه اتفاقی افتاده است؟ چرا برخی اوقات گفان انچه که می خواهیم دشوار است؟
هدف از برقراری ارتباط با دیگران این است که بتوانید پیام خود را به آنها منتقل سازید. اگر شما بتوانید پیام خود را با موفقیت به دیگران تفهیم کنید، افکار و ایده های شما به طور مؤثر منتقل خواهد شد. در غیر اینصورت، نمی توانید نظر خودتان را با دیگران در میان گذارده و ارتباط شما با آنها به خوبی برقرار نشده و به شکست اهداف فردی یا حرفه ای شما خواهد انجامید. برای کلیه فعالیت های اجتماعی از جمله دوست یابی، ازدواج، تحصیل، اشتغال، برطرف ساختن نیازهای روزانه و ... نیازمند برقراری ارتباط مؤثر با دیگران هستیم و اگر این مهارت را به خوبی نیاموخته باشیم، اغلب فعالیت های اجتماعی ما انگونه که می خواهیم پیش نرفته و رضایت ما را تأمین نخواهد کرد. به عنوان مثال اگر شما نتوانید با همسر،فرزند، والدین یا رئیس تان به طور مؤثر ارتباط برقرار کنید، تعامل صحیحی بین شما شکل نمی گیرد و نمی توانید صحبت یا ایده های یکدیگر را درک منید. عدم توانایی برقراری ارتباط مؤثر باعث شکل گیری تعارضات بین فردی و در نهایت انزوا و تنهایی افراد خواهد شد.
توانایی برقراری روابط اجتماعی، یکی از نشانه های اصلی سلامت روان در افراد است. کسانی که از این توانایی برخوردار نیستند، غالباً دوستان اندکی داشته و شبکه اجتماعی و حمایتی محدودی دارند. دستیابی به پیوندهای اجتماعی و بدنبال آن احساس امنیت، آرامش، اهمیت و احترام، نیازمند برخورداری از برخی مهارتهای اجتماعی می باشد که مهمترین آنها را توانایی برقراری ارتباط مؤثر با دیگران تشکیل می دهد.
افراد بسیاری وجود دارند که به دلیل فقدان این مهارتها از رسیدن به اهداف اجتماعی شانم باز می مانند. اما خوشبختانه یکی از اصول مهارت های زندگی از جمله "ارتباط مؤثر" آن است که قابل یادگیری بوده و همه می توانند با فراگیری و تمرین ان عملکرد مؤثرتری در تعامل با دیگران داشته باشند. در ادامه با مفهوم ارتباط و مراحل برقراری یک ارتباط خوب و موانع بر سر راه آن آشنا می شویم.
ارتباط چیست و اجزای آن کدامند؟
"برقراری ارتباط، عبارت است از ؛ ارسال پیام از یک شخص به شخصی دیگر از طریق یک کانال ارتباطی کلامی یا غیر کلامی".
فرستنده، پیام را ایجاد و ان را منتقل می کند. پیرنده، فرد یا گروهی است که پیام را دریافت و به آن پاسخ می گوید. پیام، شامل اطلاعات فرستنده + تفسیر گیرنده از آن است. کانال ارتباطی، شیوه ای است که فرستنده از ان طریق پیام خود را به گیرنده منتقل می کند که ممکن است به صورت کلامی یا غیر کلامی (با استفاده از زبان بدن مثل اشارات و یا نوشتاری) باشد. بازخورد، اطلاعی است که فرستنده پیام از گیرنده پیام، به روش های مختلف، دریافت می کند.
ارتباط ضعیف می تواند از هر گونه نارسایی در الگوی ارتباط حاصل شود:
*فرستنده نتواند یک پیام روشن را ارسال کند.
*گیرنده به دقت گوش ندهد و نتواند پیام را به درستی دریافت کند.
*گیرنده نتواند توسط یک بازخور صحیح، پیام را برای فرستنده روشن نماید.
*فرستنده نتواند بازخورد را تصدیق کند و یا به آن پاسخ گوید.
مشکلات مربوط به هر یک از عناصر فرایند ارتباط که ممکن است به ارتباط ضعیف و ناکارآمد بینجامد، عبارتند از:
فرستنده:
برای اینکه پیام شما به خوبی از سوی گیرندگان پیام دریافت و درک گردد، ابتدا باید قابلیت اعتماد خوبی بین آنها کسب نمایید مثلاً به آنها نشان دهید که از دانش خوبی در حوزه مذکور برخوردارید. همچنین باید شناخت نسبی از گیرنده یا گیرندگان پیام تان (مثل آگاهی از سطح تحصیلات آنها) داشته باشید.
پیام:
پیام، فقط آنچه که فرد می گوید نیست، بلکه مفهومی که در پیام وجود دارد، نیز دارای اهمیت است. مفهوم به دو صورت در پیام متجلی می شود: مفهومی که فرستنده قصد آن را دارد و مفهومی که گیرنده از پیام دریافت می کند.
پیام ها از دو مؤلفه منطقی و هیجانی تشکیل شده اند که در کنار یکدیگر می توانند مفهومی را منتقل کنند. گیرنده پیام با ترکیب این دو مؤلفه بهتر منظور فرستنده پیام را درک خواهد کرد مثلاً محبت، خشم یا تعجب اگر با بخش منطق پیام و ذکر علت این هیجانات ترکیب نگردد، نمی تواند پیام فرستنده را به خوبی منتقل کند. تون صدا، حالت چهره، نوع نگاه و حرکات بدنی فرستنده بیانگر مؤلفه هیجانی پیام و اعتبار بحث، نقطه آغاز و پایان بحث، استدلالات و مفاهیم مطرح شده در پیام با بخش منطقی پیام مرتبط می باشند.
کانال ارتباطی:
پیام ها ممکن است به شیوه های مختلفی مخابره شوند از جمله مکالمه رو در رو، تلفنی، ایمیل، نامه، و یا حتی به صورت غیر کلامی با استفاده از زبان بدن. کانال ارتباطی که برای انتقال هر پیام انتخاب می گردد باید متناسب با نوع و اهمیت ان باشد.
گیرنده:
بدون شک شما انتظار دارید که پیام شما از سوی فرد مقابل دریافت و فهمیده شود. به خاطر داشته باشید که وضعیت و حالات گیرندگان پیام در درک آنها از پیامی که با آن روبرو می شوند، تأثیر می گذارد. خستگی، بی حوصلگی، عدم علاقه به فرستنده پیام یا محتوای پیام و همچنین حالات هیجانی گیرندگان پیام، در فرایند برقراری ارتباط حائز اهمیت می باشد. به عنوان مثال مردی که خسته از کار روزانه و با درگیری های فکری فراوان به منزل برمی گردد، هرگز نمی تواند گیرنده خوبی برای پیام همسرش در مورد کم کاری و بی توجهی او به وضعیت تحصیلی فرزندشان باشد. بنابراین ارتباط نارسایی شکل گرفته و نتیجه مطلوبی حاصل نخواهد شد. اما اگر زن وضعیت همسرش را در نظر گرفته و زمانی مشکل را مطرح کند که او شرایط بهتری برای پذیرش پیام داشته باشد، حتماً این ارتباط به نتیجه بهتری خواهد انجامید (البته در صورتی که سایر موانع ارتباطی وجود نداشته باشند).
بازخورد:
بازخورد، هم به روشی گفته می شود که گیرنده در پیش می گیرد تا به فرستنده بفهماند که پیام او را دریافت کرده است و هم روشی است که فرستنده از طریق آن می فهمد که گیرنده پیام او را به درستی دریافت کرده است.
گیرندگان پیام با استفاده از روشهای کلامی و غیرکلامی مثل تأیید، اخم یا بی توجهی و ... به فرستنده بازخورد می دهند. دادن بازخورد برای هر دو طرف حائز اهمیت می باشد. به خاطر داشته باشید که با دادن بازخورد به فردی که پیامی را به شما منتقل می کند به او می رسانید که پیامش را دریافت کرده و نسبت به آن بی توجه نبوده اید. همچنین وقتی شما فرستنده پیامی باشید، با توجه به بازخوردهای فرد مقابل پی می برید که آیا او متوجه پیام شما شده و آن را به خوبی دریافت کرده است یا خیر. صادر نشدن هیچ گونه بازخورد کلامی یا غیر کلامی از سوی گیرنده به این معنا است که در واقع ارتباط مؤثری شکل نگرفته و پیام به درستی منتقل نشده است.
بافت یا زمینه ارتباط:
موقعیتی که پیام در آن منتقل می گردد، بافت یا زمینه ارتباط نامیده می شود. مثلاً پیام هایی که محتوای یکسان دارند، اگر در موقعیت های مختلف مثل مدرسه، محل کار، بین دو دوست، بین والد و فرزند، بین دو غیر همجنس و ... مطرح شوند، می توانند مفاهیم گوناگونی را در بر داشته باشند که با توجه به بافتی که مطرح می گردند، تفسیر و درک می شوند.
ارتباط نارسا باعث بروز مشکلاتی در خانواده ها، روابط، مشاغل و غیره می گردد. مهرت ارتباط مؤثر به شما کمک می کند تا پایه های برقراری و حفظ یک ارتباط خوب را آموخته و به آن مبادرت ورزید.
روند برقراری ارتباط مؤثر:
اولین گام در برقراری ارتباط بهینه آن است که موانع موجود در هر یک از مراحل فوق و اجزای تشکیل دهنده ارتباط را به خوبی شناسایی و برطرف گردند. به عنوان مثال اگر پیام شما طولانی، سازمان نایافته و همراه با خطاهای متعدد باشد، نباید انتظار داشته باشید که پیام تان به خوبی درک یا تفسیر شود و یا استفاده نابجا از کلمات و یا زبان بدنی، در نظر نگرفتن شرایط گیرندگان پیام و موقعیتی که پیام در آن منتقل می گردد، می تواند مفهوم پیام را مختل ساخته و مانع برقراری ارتباط مؤثر شود.
موانع برقراری ارتباط:
برخی از موانع برقراری ارتباط مؤثر عبارتند از:
*گوش ندادن
*مسخره کردن
*فریاد زدن یا با صدای بلند سخن گفتن
*انتقاد یا تحقیر کردن افراد
*خشمگین شدن
*احساس خود را صادقانه بیان نکردن
*پیام های منفی غیرکلامی (مثل بی اعتنایی، عدم توجه، و حالت تدافعی)
*اخم کردن یا روی در هم کشیدن
*حرف دیگران را قطع کردن
*دروغ گفتن
*تهدید کردن
*متهم کردن یا مقصر شناختن
*ارزیابی های شتابزده و نتیجه گیری های عجولانه
*پیش داوری و نگرش سوگیرانه
*تعصبات و تفکرات قالبی و خشک
در مقابل، توجه به موارد زیر و بکارگیری آنها در حین تعامل با دیگران می تواند به برقراری ارتباط مؤثر کمک کند:
*به درستی گوش دادن
*به فرستنده فهماندن که به او گوش می دهید (از طریق زبان بدن یا اصوات دلگرم کننده مثل "آها")
*تکرار و انعکاس آنچه که سخنگو می گوید
*انتخاب زمان مناسب برای صحبت
*برقراری ارتباط غیرکلامی
*سعی در پی بردن به احساس دیگران
*ارائه راه حل های احتمالی
*ادا کردن آنچه که گفته شد تا مطمئن شوید منظور را به درستی فهمیده اید
*تماس چشمی خوب و حالات چهره ای خوشایند
*ارائه فیدبک یا بازخورد دلگرم کننده همراه با تحسین
گامهای برقراری ارتباط مؤثر:
به طور کلی نمی توان برقراری ارتباط را به فرایندی تشبیه نمود که از مراحل و گام های مجزا تشکیل شده باشد چون همه مقوله های آن با هم همپوشانی داشته و باید در کنار یکدیگر به عمل درآیند. اما به منظور تسهیل یادگیری این فرایند در ذیل رهنمودهایی در قالب مهارتهای جزئی تر آورده شده است که می تواند یاریگر شما در کسب مهارت برقراری ارتباط باشد:
*با شناخت و درک سبک ارتباطی خودتان شروع کنید:
مهارت ارتباط مؤثر در درجه اول نیازمند آن است که شما از خودآگاهی خوبی برخوردار باشید. آگاهی از سبک ارتباطی خودتان به شما کمک می کند تا تأثیر خوب و پایدار بر دیگرانبگذارید. با درک اینکه دیگران شما را چطور ارزیابی می کنند، بهتر می توانید با سبک ارتباطی آنها سازگار شوید. البته این بدان معنی نیست که شما باید دمدمی مزاج بوده و با هر فردی که برخورد می کنید، به رنگ او در آیید. در واقع شما با شناسایی، انتخاب و برجسته نمودن آن دسته از ویژگی ها یا رفتارهای دیگران که با شما همخوانی بیشتری دارند، راهی برای برقراری ارتباط با آنها فراهم می سازید.
*از قبل، آمادگی برقراری ارتباط با افراد یا گروه های مختلف را در خود ایجاد نمایید. بدین منظور از خودتان بپرسید که: "چه کسی؟"، "چه چیزی؟"، "چطور؟"، "چه زمانی؟"، "کجا؟" و "چرا؟":
*چه کسی یا چه کسانی مخاطب شما هستند؟ علائق، پیش فرض ها و ارزش های آنها کدامند؟ از چه ویژگی های خاص و منحصر به فردی برخوردارند؟
*چه چیزی قرار است بین شما مبادله شود؟ یک راه پاسخ پاسخ به این سوال این است که شما تعیین کنید معیارهای موفقیت ارتباط شما چیستند یعنی شما از برقراری این ارتباط چه هدفی در ذهن تان دارید؟
*چطور می توانید به بهترین طریق پیام خود را منتقل سازید؟ در اینجا بکارگیری زبان کلامی و غیرکلامی متناسب با موقعیت و نوع پیام اهمیت می یابد. از قبل برای نحوه انتقال پیام در ذهن تان برنامه ریزی کنید.
*چه زمانی؟ تنظیم وقت در اینجا مهم است یعنی از قبل بدانید چقدر برای برقراری ارتباط، انتقال آنچه که می خواهید و رسیدن به نتیجه مطلوب وقت دارید و بر این اساس برنامه ریزی کنید. به یاد داشته باشید که در این زمان، اوقاتی را نیز برای سکوت و همچنین شنیدن حرف های طرف مقابل تان در نظر بگیرید.
*کجا؟ این سؤال به بافت و زمینه ارتباط (که قبلاً مورد بحث قرار گرفت) بر می گردد.
*چرا؟ به منظور ترغیب گیرنده پیام به برقراری ارتباط، شما باید بدانید که علت برقرای این ارتباط چیست و پاسخگویی به این سؤال نیازمند آن است که شما هم خودتان و هم فرد یا افراد مقابل تان را بشناسید.
-یک برداشت اولیه خوب از خودتان ارائه دهید:
وقتی برای اولین بار با فرد یا افرادی برخورد می کنید، از سوی آنها مورد ارزیابی اولیه قرار می گیرید که ممکن است تنها ظرف چند ثانیه، برداشتی از شما برای ایشان شکل بگیرد. در این زمان کوتاه، بر اساس جلوه های ظاهری، زبان بدن، طرز رفتار و نحوه پوشش شما در ذهن فرد مقابل تان، نگرشی نسبت به شما ایجاد می گردد. این نگرش اولیه که ممکن است در برخی موارد تغییرناپذیر و یا غیرقابل برگشت باشد، تأثیر بسزایی روی پذیرش شما از سوی دیگران و شکل گیری ارتباط مؤثر میان طرفین خواهد داشت. بنابراین مهم است بدانید که در برخورد با افراد جدید، چگونه عمل کنید تا برداشت اولیه خوبی از خودتان در ذهن آنها ایجاد کنید:
*همیشه و در هر موقعیتی سروقت و به موقع سر قرارتان حاضر شوید؛ حتی در برخورد اول سعی کنید چند دقیقه هم زودتر برسید.
*در عین حال که باید ظاهری تمیز و آراسته داشته باشید، سعی کنید طرز لباس پوشیدن و آرایش تان با موقعیت و زمینه ارتباط متناسب باشد.
*راحت و آرام باشید؛ چون داشتن احساساتی مثل اضطراب و ناراحتی این برداشت را به طرف مقابل تان القاء خواهد کرد که شما از اعتماد به نفس یا دانش کافی برخوردار نیستید.
*خودتان باشید؛ و از گرفتن نقش ها یا ژست های مصنوعی که گمان می کنید جلوه بهتری از شما ارائه می دهند، اجتناب کنید.
*لبخند گرم و ملایمی بر لب داشته باشید؛ هیچ چیز به اندازه لبخند و روی خوش نمی تواند در ایجاد یک برداشت خوب از خودتان موفقیت آمیز باشد، اما زیاده روی در این کار می تواند نتیجه متضاد ایجاد کرده و شما را دو رو، فریبکار یا سبک جلوه دهد.
*معرفی دقیق و متناسب با موقعیت از خودتان ارائه دهید؛ بدیهی است که این معرفی که: "سلام، من دکتر ... هستم، متخصص در زمینه درمان اعتیاد، شاگرد اول دانشگاه و نویسنده کتب و مقالات مختلف ..." اگر چه برای شروع یک کلاس درس یا یک رابطه شغلی می تواند مناسب باشد، اما برای معرفی خود در یک جمع دوستانه یا یک مهمانی مناسب نخواهد بود. معرفی مناسب در این بافت ها بهتر است این گونه باشد: "سلام، من ... هستم، علاقمند به موسیقی، اهل تفریح یا کوهیپیمایی، دوستدار مطالعه و ...".
-مثبت نگر باشید؛ حتی اگر با چهره ای انتقادی یا خشک از طرف مقابل تان روبرو شدید، به موقعیت و برقراری ارتباط با دیدی مثبت بنگبرید.
-رفتاری همراه با فروتنی و ادب داشته باشید و از کوچک شمردن، بی اهمیت دانستن و تمسخر و بحث با طرف مقابل تان اجتناب نمایید.
-با بحث های کوتاه، مسیرهای طولانی را طی کنید؛ سعی کنید در همان ابتدای آشنایی با سؤالات کلیدی و به جا یک نقطه اشتراک بین خودتان بیابید و بحثی را آغاز کنید. مثلاً: "به چه تفریحی علاقه داری؟"، "در چه رشته ای فعالیت می کنی؟"، " تعطیلات چطور بود ؟" و ...
-تمام توجه تان را به فرد مقابل متمرکز سازید و طوری رفتار کنید که او نیز متوجه این امر بشود؛ به عنوان مثال موبایل خود را در آغاز خاموش کنید و یا فرد دیگری را در جمع نپذیرید و ... .
-در حین صحبت، ساده و بی آلایش باشید و به اندازه کافی خودافشاگری نمایید؛ دادن اطلاعات در مورد خود به دیگران به برقراری ارتباط کمک می کند اما خودافشاگری های زیاد از حد ممکن است دیگران را خسته کرده و یا در قالب خودستایی تفسیر گردد. همچنین مراقب باشید که هنگام خودافشایی، اطلاعاتی را ارائه دهید که متناسب با نوع ارتباط و روحیات فرد مقابل تان باشد. چرا که دادن اطلاعات نامتناسب از خود گاهی ممکن است ارتباط را محدود و یا حتی قطع سازد. به عنوان مثال نوجوانی را در نظر بگیریدکه برای برقراری ارتباط صمیمانه با پدرش در همان جلسات اولیه به منظور خودافشایی و مطرح کردن مسأله اعتیادش به سیگار، یکباره در مقابل پدرش سیگاری را روشن کرده و شروع به کشیدن آن کند و خشم ناگهانی پدر باعث بهم خوردن این رابطه نوپا گردد. این گونه خودافشایی که نامتناسب با زمان و شرایط ارتباط صورت بگیرد، نه تنها مؤثر نیست بلکه ممکن است نتیجه معکوس نیز داشته باشد. در حالیکه اگر این نوجوان با دادن اطلاعات در مورد دوستان، وضعیت تحصیلی، علائق و ... اش شروع کرده و به تدریج موضوع را با پدرش مطرح می نمود، رابطه به نحو مؤثرتری پیش می رفت.
-هنگام صحبت کردن سعی کنید از موضوع بحث منحرف نشوید. بسیاری از افراد مرتباً موضوع بحث صحبت خود را تغییر می دهند و هر چه به ذهنشان می رسد را بیان می کنند طوری که شنونده ممکن است مسیر صحبت را گم کرده و از منظور اصلی گوینده منحرف شود. پراکنده گویی و از این شاخه به آن شاخه پریدن در حین صحبت باعث می گردد که شنونده از گوش کرده خسته شده و ارتباط خوبی به وجود نیاید.
-از زبان بدن بسیار و به موقع استفاده کنید؛ ابزارهای غیرکلامی ارتباط می توانند بسیار کمک کننده باشند: صاف و آرام بایستید یا بنشینید، روی خوش را فراموش نکنید، تماس چشمی داشته باشید و به دلائلی مثل خجالت کشیدن سرتان را پایین نینداخته و یا مرتباً به اطراف نگاه نکنید، اما مراقب باشید که تماس چشمی شما به احساس خیره شدن نینجامد، و در صورت امکان با طرف مقابلتان دست بدهید. با این کارها هم خودتان احساس اطمینان و آرامش بیشتری خواهید کرد و هم طرف مقابل راحت تر با شما ارتباط برقرار می کند.
-به لحن و صوت کلام خود توجه داشته باشید، چرا که با استفاده از نحوه صحیح ادای کلمات می توانید بهترین تأثیر را در دیگران ایجاد نمایید. کلمات هر چند به تنهایی دارای اهمیت هستند اما فقط بخش ناچیزی از انتقال پیام را تشکیل می دهند. چگونگی ادای آن کلمات یعنی لحن صدا (خشن، نرم، بی تفاوت، بالا رونده یا پایین رونده) زیر و بمی و درجه صدا (بالا، پایین، بلند، نرم یا معمولی) سرعت ادای کلمات (تند، آرام یا معمولی) و تأکید و فشار شما روی آن کلمات همگی در برقراری ارتباط از اهمیت بسیاری برخوردارند.
-در مکالمات فقط گوینده نباشید؛ گهگاهی در پایان صحبتهای خود مکث کرده و طرف مقابلتان را ترغیب کنید تا نظرش را بیان کند. برای اینکه به دیگران هم فرصت حرف زدن بدهید می توانید عقیده و نظر آنها را در مورد موضوع بحث جویا شوید. مثلاً سؤال کنید: "نظر تو چیست؟" یا "آیا با من موافقی؟". با این کار هم ارتباط دو طرفه و خوبی بین شما شکل می گیرد و هم به دیگران نشان می دهید که برای آنها و نظراتشان احترام قایل هستید.
-شنونده خوبی برای آنچه که طرف مقابل تان می گوید، باشید؛ اغلب ما آنچنان درگیر افکار و احساسات خود هستیم که واقعاً به آنچه دیگران می گویند گوش نمی دهیم. مکالمه زیر را ملاحظه کنید:
شخص الف: تعطیلات چطور بود؟
شخص ب: بد نبود!
شخص الف: به من که خیلی خوش گذشت، ما به شمال رفتیم و ...
کاملاً واضح است که شخص الف ترجیح می دهد بیشتر در مورد خودش صحبت کند تا به حرف شخص ب گوش کند.
حال تصور کنید شخص الف در پاسخ بگوید: "بد نبود؟! چطور مگه؟ برام از تعطیلاتت بگو". در اینجا شخص الف واقعاً به حرفهای شخص ب گوش می دهد و با نشان دادن علاقه خویش به طرف مقابل او را برای ارتباط بیشتر ترغیب می کند.
*اگر برایتان دشوار است که روی صحبت دیگران تمرکز نمایید، سعی کنید گفته های آنها را در ذهن تان – همانگونه که خودشان بیان می کنند – تکرار کنید. این کار به شما کمک می کند تا هم پیام آنها را بهتر درک کرده و هم از منحرف شدن حواس تان جلوگیری کنید.
*با استفاده از زبان غیرکلامی مثل تکان دادن سر به علامت تأیید، تماس چشمی و نشان دادن علاقه به صحبت های فرد مقابل به او نشان دهید که فعالانه در حال گوش کردن حرف های او هستید. سر را پایین انداختن، به در و دیوار نگاه کردن و بی ارتباط سر را تکان دادن و ... نشانه بی توجهی شما است. مستقیماً به خود شخص نگاه کنید و وقتی با شما صحبت می کنند به تلویزیون نگاه نکنید، کتاب نخوانید، خود را مشغول نکنید و ...
*پاسخده بودن و ارائه بازخورد به طرف مقابل نیز شرط لازم برای گوش دادن فعال است. به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که می گوید: "انتظار چنین برخوردی را از ... نداشتم"؛ یک شخص پاسخده در این مواقع اینگونه پاسخ می دهد که: "آره، متوجهشدم که ناراحت شدی. خوب! حق داری چون ...". اما داغلب ما در این مواقع توجهی به آنچه که طرف مقابل واقعاً می خواهد بگوید نداریم مثلاً پاسخ می دهیم: "طبیعی بود، من فکر می کردم اینطوری رفتار کند". با پاسخ ندادن به گفته طرف مقابل و یا دادن این گونه پاسخ های دلسرد کننده در واقع او را از ادامه ارتباط باز می داریم و منظور واقعی او را نیز درک نخواهیم کرد. پاسخدهی نشان دهنده علاقه شخصی و احساسات مثبت است، همچنین پاسخدهی تقویت کننده اطمینان و اعتماد به نفس است. افراد دوست دارند بدانند که شما به آنها توجه دارید و آنها را جدی می گیرید.
*هنگام بازخورد دادن به دیگران ملاحظات فرهنگی آنها را مدنظر قرار دهید. برخی فرهنگ ها پذیرش بعضی شیوه های بازخورد را ندارند و ممکن است آن را نوعی توهین به حساب اورده و باعث رنجش ایشان گردد.
مرکز مشاوره روان آوا